یکی برای همه،همه برای یکی...

بعضی ها را می توانی از آنها متنفر باشی،می توانی سعی کنی تحقیرشان کنی،می توانی به زبان لعن و نفرینشان کنی،می توانی هر حرفشان را هر کارشان را پیراهن عثمان کنی و بانگ خونخواهی و وا مصیبتا سربدهی،اما هرکاری که بکنی هرچقدر که تلاش بکنی نمی توانی نادیده بگیریشان.نمی توانی ساده و بی تفاوت از کنار نامشان عبور کنی.بعضی ها بالقوه و بالفعل انکار ناشدنی هستند.چه خوشمان بیاید چه نیاید.مهم اند،متفاوت اند،خاص اند.این بعضی ها را می توانی بکوبی،می توانی تخطئه کنی،می توانی تخریب کنی اما نمی توانی بشکنی شان،نمی توانی از گود خارجشان کنی.و چه تناقض عجیبی ست و چه نبرد عجیبی بین دل و زبان که زبانت پیوسته به شکایت و اعلام انزجار بچرخد اما ته دلت قرص باشد از بودنشان! آرام باشد از اینکه هستند،خیالت تخت باشد ازاینکه آنجا که باید نمی گذارند تو تحقیر شوی حتی اگر تحقیرشان کنی.چه عجیب اند این بعضی ها...

                                                            *  *  *

فوتبال ایران سالهاست که کمتر نخبه ای به خود دیده است،شاید درست از همان زمان که لقب پر طمطراق حرفه ای به سان وصله ناجوری بر پیشانی اش چسبید!به گمانم رنگ پول،عقل و هوش را از سر فوتبال ایران پراند و چرخه نخبه پروری را متوقف ساخت!

بر این باورم که دلیل دیگر رکود فوتبال در ایران تنگ نظری ها و حسادت ها،حب و بغض ها و کینه و عداوت های کورکورانه است،کسی چشم بالا رفتن آن دیگری را ندارد.هیچکس طاقت دیدن و تحسین افتخارات هم صنف خود را ندارد.پیشرفت و موفقیت کسی غیر از خود را بر نمیتابند.وای به روزی که کسی پله های ترقی را به سرعت و با جهشی خیره کننده دو تا یکی کند و به سلامت از نردبام موفیت بالا برود،آن گاه است که به طرفة العینی همه تیرها او را نشانه خواهند گرفت و تلاش میکنند که به هر نحو ممکن و با توسل به هر راهکاری ولو ناجوانمردانه ترین شیوه ها او را از عرش به فرش بیندازند...

یکی از این استعدادها در چرخه کم توان نخبه پروری فوتبال ایران که شاید به نوعی بتوان او را شاخص ترین فرد جامعه فوتبال ایران دانست با انبوهی از ویژگیهای منحصر به فرد که او را از سایرین متمایز کرده و در بالاترین سطح  فوتبال این مرز و بوم قرار داده امیر قلعه نویی است.بی شک پر افتخارترین و برجسته ترین چهره حال حاضر قوتبال ایران که به ضرس قاطع می توان گفت پر دشمن ترین ِ آن نیز هست.فردی که قدم در هر شهر و دیار و تیمی که گذاشته در آن منشاء تحولات و موفقیت های عظیمی شده که نیازی به یادآوری خدمات و ویترین افتخارات او در تیمهای برق تهران،استقلال اهواز،استقلال تهران،مس کرمان،سپاهان اصفهان،تراکتورسازی تبریز و صد البته تیم ملی جمهوری اسلامی ایران نیست.

اما از قـِبَل همین کارنامۀ درخشان بوده که همیشه و در همه حال در معرض تهمت ها و افتراها،دشمنی ها و غرض ورزی ها و کار شکنی های بدخواهان و افراد مغرض بوده است.حتی در زمان کسب موفقیتهای خیره کننده و در اوج هم همواره به نوعی تلاشهای پنهان و آشکاری برای لوث کردن پیروزی ها و اثرات ارزشمندی که او از خود بجای می گذارد وجود دارد.با اینحال امیر همواره بی توجه به کینه توزی های غرض ورزان و با تکیه بر نبوغ ذاتی به راه خود ادامه داده و حتی در دشوارترین تنگناها و سخت ترین لحطات هم راهی به سوی روشنی و رسیدن به موفقیت پیش پای خود و مجموعه تحت امرش باز می کند...

یکی از وصله هایی که همواره بدخواهان بر پیشانی امیر می چسبانند این است که موفقیت و محبوبیت کسی غیر از خود را بر نمی تابد و هر آنکس غیر از  خود را که به جایگاه و مقبولیتی در نزد عموم برسد از اقلیم خود طرد کرده و به نوعی او را چون حریفی قدر از گود خارج میکند چون او خواهان بزرگی در میان ضعفاست!

اما امیر در دو سال اخیر روشن ترین و قاطعانه ترین پاسخ ممکن را به این غرض ورزی ها و تهمت های افراد مغرض و مریض دل داد.بر کسی پوشیده نیست که همواره شائبه اختلاف نظر و ضدیت میان امیر قلعه نویی با فرهاد مجیدی،سید مهدی رحمتی،مجتبی جباری،آندرانیک تیموریان،خسرو حیدری و جواد نکونام و ... و... و ... وجود داشته است.اما  امیر برای موفقیت و سربلندی استقلال چشم به روی تمامی مشکلات و روابط نامساعد گذشته میان خود و این مهره های کلیدی و ارزشمند استقلال که حتی بعضآ کار به شدیدترین درگیری های لفظی هم رسیده بود بست تا تیمش و میلیونها هوادار عاشق آن فدای اختلافات شخصی نشوند و خدایی نکرده لطمه ای از این بابت به تاج و تخت پادشاهی تاج وارد نشود...

اوج کار امیر در این زمینه به برگرداندن فرهاد مجیدی ستاره بی چون و چرا و محبوبترین چهره در نزد تیفوسی های صد آتشۀ سکوهای آبی به مجموعه تحت هدایتش بود تا از این طریق هم بر قدرت و شکوه استقلال افزوده شود،هم جایگاه بزرگی چون فرهاد به نحو شایسته ای حفظ شود و به آن خداحافظی غریبانه تن در ندهد و هم خط بطلانی باشد بر تمام یاوه گویی های مغرضان که او حضور پادشاه دیگری را در اقلیم خود بر نمی تابد! 

امسال هم که به لطف خدا و دعای خیر هواداران و تلاشهای بی وقفه علی فتح الله زاده،علی رغم تمام کار شکنی ها و نا ملایمات و تنگ دستی ها و با وجود خزانه خالی باشگاه مجموعه ای شایسته و در خور نام استقلال گرد هم جمع آمدند باز هم به سادگی نمی توان از کنار نقش پر رنگ امیر قلعه نویی در شکل گیری این تیم و بسته شدن تیمی هر چه قدرتمند تر به سادگی عبور کرد.

باقی ماندن تمامی ستاره های اصلی و بازگشت ستارۀ درخشان تیم ملی و خانواده استقلال یعنی آندو تیموریان که همواره صحبت از اختلاف میان او و امیر و عدم بازگشتش به تیم تا زمان حضور او در راس کار وجود داشت و در نهایت امر تمدید قرارداد جواد نکونام کاپیتان تیم ملی و وزنه سنگین استقلال در میانه میدان مهر تاییدی بود بر تلاش و حسن نیت و اجل بودن موفقیت استقلال و شادی و سربلندی هواداران برای امیر در برابر تمامی مسائل جانبی و اختلاف نظرات شخصی.و اینگونه امیر قلعه نویی یکبار دیگر بزرگی خود را به رخ کشید و نشان داد که بیهوده نیست که برای سالیان متمادی و با فاصله ای بعید نسبت به سایرین در راس مربیان فوتبال ایران قرار گرفته است.

او راه و رسم موفقیت و در اوج ماندن  و قاعده بازی را در فوتبال ایران به خوبی فرا گرفته و آنگونه که از شواهد و قرائن بر می آید در سالهای آینده هم خطری جایگاه او را تهدید نمی کند.هر چند که بی شک هنوز هم چشم های بسیاری به روی واقعیت بسته مانده اند و از این به بعد هم حضور و درخشش امیر را بر نخواهند تابید و تلاش خواهند کرد به هر نحو ممکن او را از میدان به در کنند.اما امیر قلعه نویی بزرگ خواهد ماند و همچنان درهای موفقیت یکی پس از دیگری به روی او گشوده خواهند شد به شرط آنکه دل او هم بزرگ بماند.در این حالت مطمئنآ تمام کارشکنی های بدخواهان و دشمنان بی اثر مانده و طلسم آنان باطل خواهد بود...

به امید موفقیتهای بیشتر و کسب ستارۀ سوم و دفاع از عنوان قهرمانی لیگ برتر با امیر و فرهادِ شیرین و عقاب آسیا و سایر ستارگان درخشان آسمان آبی ِ ارتش لاجوردی...

تـا کــــــور شـود هــر آنـکـه نـتـوانـد دیـد...

**گوش اگر گوش برخی و ناله اگر نالۀ ماست     آنچه البته به جایی نرسد فریاد است...

"رضا اسنقی"